
سخنرانی استاد کاتوزیان در نوزدهمین همایش سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران در بوشهر
سخنرانی استاد کاتوزیان در نوزدهمین همایش سراسری کانونهای وکلای دادگستری ایران در بوشهر در تاریخ 28 آبان 1391
تشکر میکنم از احترامی که شما به یک معلم پیر میگذارید. نکتهای که مایلم امروز عرض کنم در واقع دنباله عرایضی است که در کنگره ملی وکلا گفتم. شعری از ابوحنیفه خواندم که بیانگر اهمیت و مخاطرات کار وکالت است. از چهار واو، پرهیز کن، وکالت، ودیعه، وصایت و وقوف. نه اینکه اینها زشت است که باید پرهیز کرد بلکه آنقدر مهم است که باید با احتیاط نزدیک شد چون ممکن است بسوزاند.
قدر متیقن اینها، امانت است. وکیل امین است برای موکل و برای ملت. وکالت به نظر من شغل خصوصی نیست هرچند دولتی هم نیست. خدمتی عمومی است. از این امانت ملی و امانت در برابر موکل، قواعدی استخراج میشود که میتوان آن را اخلاق وکالت یا آیین وکالت نامید. اگر چنین آییننامهای برای وکلا باشد بسیار مفید است. مطلبی بنده تهیه کردهام که دارای 4 قسمت است. در رابطه با موکل و دادرسی و جامعه و قاضی. در رابطه با موکل اولین وظیفه وکیل این است که دست از گفتن حرفهای غلوآمیز و نشدنی بردارد. امانت اقتضا دارد که واقعیت به موکل گفته شود.
وظیفه دوم وکیل در رابطه با موکل اینست که لازم است نتایج امر وکالت را همان طور که تشخیص میدهد به موکل اعلام کند و نگوید صد درصد برنده است. مثل جراح که باید توضیح دهد و بگوید چه مسائلی احتمال دارد در حین جرّاحی اتفاق بیفتد.
وکیل هم باید به موکل بگوید که چه مسائلی ممکن است در ضمن دادرسی پیش بیاید و چه اشکالاتی ممکن است در مسیر پیشرفت کار پدید آید و چقدر شانس دارد. سومین وظیفه این است که اگر خواست موکل راه انحرافی انتخاب کند، وکیل باید او را بازدارد که اگر غیر از این باشد با امانت ملت منافات دارد. نکته دیگر دستمزد است.
آییننامه، حق الوکاله را مشخص کرده است. به نظر من یک وکیل خوب رضایت موکل خود را جذب میکند و پول زیادی نمیگیرد.
در مورد رابطه وکیل با دادرسی، وکیل باید از پیچیده کردن دادرسی خودداری کند. وکیل باید از فنونی که بلد است برای راهنمایی قاضی استفاده کند نه پیچیده کردن و طولانی کردن دادرسی. قاضی نیاز دارد به هدایت و حمایت شما. خود من وقتی قاضی بودم از همین راهنماییها استفاده میکردم. سعی کنید این امانت را قاضی هم حس کند. در رابطه با خود قاضی هم وکیل باید به قاضی احترام بگذارد. مسند قضاوت احترام دارد. در خارج هم قاضی و وکیل با هر وضعیت علمی یا شخصیتی که باشند، وکیل قاضی را عالیجناب خطاب میکند. کار بدی نیست که وکلا و قضات با لباس رسمی در دادگاه حاضر شوند.
در رابطه وکیل با اجتماع، از وکیل این توقع میرود که با لباس مناسب در مجامع عمومی حاضر شود و باید در جامعه، شان وکالت را حفظ کند. رفتار وکیل باید با قاضی احترامآمیز باشد اما تملقآمیز نباشد. وکیل در عین حال که نباید خود را کوچک کند، نباید تفاخر هم بکند. بگذارید جامعه خود به خود به شما احترام بگذارد. هرچه افتادهتر باشد مردم شما را ایستادهتر میبینند.
رعایت مسائل فوق، مستلزم دو شرط است که در اختیار وکیل نیست. وکیلی میتواند به مقتضای امانت رفتار کند که هم امنیت شغلی و هم آزادی در دفاع داشته باشد که این دو به هم مربوط است. در همایشهایی که وکلا هستند، این دو چیز را فراموش کردهاند. در مورد امنیت شغلی در خصوص استقلال وکلا و مظالمی که در این زمینه هست و موضع کانونهای وکلا صحبت زیاد شده است، اما در موضوع امنیت در دفاع، به میزان مناسب صحبت نشده است.
انتظار میرود که وکلا و کانونها از قوه قضاییه بخواهند که به پرونده وکلایی که بابت دفاع از موکل به زندان رفتهاند امعان نظری بکند. بنده به شخصه و بعنوان اعلام از طرف جامعه وکالت، اگر اجازه میدهید، آزادی وکلایی را که فقط به خاطر دفاع از موکلان در بازداشت هستند، از قوه قضائیه تقاضا میکنم.
بخشی از سخن هم مربوط به قضات است. ممکن است برخی وکلا، منطقی بر خلاف منطق قضات داشته باشند. باید به این اختلافات زیاد بها داده نشود. مسائل شخصی و سیاسی و اجتماعی مثل مسائل دیگر یا جرائم دیگر نیست و اختلاف سلیقهها نباید به نحوی باشد که آزادی وکیل در دفاع خدشهدار شود. به قول سعدی: «من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم، تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال». برگرفته از روزنامه اطلاعات30/10/92
دیدگاه خودتان را ارسال کنید