رابطه مصرف مواد مخدر و ارتکاب جرم
ارتکاب جرم به عنوان یک رفتار غیرمتعارف معمولا تحت تاثیر عوامل مختلفی انجام می شود. البته نوع جرم و انگیزه های آن خود اثرپذیری از عوامل متعدد و مختلف را به صورت متفاوتی دچار استحاله می کند.
در واقع انسان برای ارتکاب جرم باید زمینه ها و بسترهای شخصیتی، روحی، روانی، فردی، خانوادگی و اجتماعی را داشته باشد و مراحل گذر از یک شخصیت سازگار به شخصیت نامتعادل در او فراهم شده باشد که در این صورت وقوع برخی حوادث یا وجود برخی عوامل ارتکاب جرم توسط فرد را آسان تر و سریع تر خواهد کرد.
بنابر اینکه تصور کنیم صرف استفاده از مواد مخدر یا محرک باعث ارتکاب جرایمی مانند قتل و ضرب و جرح و... می شود چندان علمی و قابل دفاع نیست. باید فرد چنانکه گفته شده از جهات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تربیتی آمادگی این کار را داشته باشد که در این صورت مصرف مواد مخدر به ویژه مواد محرک نظیر کوکایین، کراک، شیشه و هرویین می تواند موجب ایجاد سرعت در هدایت فرد به طرف ارتکاب جرم شود.
درباره جرایم مختلف مصرف مواد نقش عمده یی در تحریک افراد در قتل، ضرب و جرح و تجاوز به عنف دارد که این میزان بیشتر از جرایم مالی مانند کلاهبرداری یا سرقت است.
شرایط فعلی جامعه ما با بروز پارادوکس و گسست بین فرهنگ سنتی و فرهنگ پسامدرن ناشی از داده های فضای مجازی باعث تفریق بین نسل گذته و نسل امروز شده که نوعی بیگانگی را در بین جوانان رقم زده است.
این فاصله ای است که به نظر می رسید خانواده ها و جوانان نتوانسته اند آن را میان خود کم کنند در نتیجه احساس دایمی کمبود بین جوانان آنها را به سمت مصرف مواد مخدر سوق می دهد. مصرف مواد بدوا به عنوان نوعی مسکن و تعدیل کننده فشارها تلقی می شود اما به محض مصرف و تکرار آن غیر از نیاز روحی نیاز جسمی نیز به آن در فرد ایجاد شده و به تدریج شخصیت فرد و کنش ها و واکنش هایش به جای آنکه توان با عقلانیت و خرد جمعی باشد تابعی از تاثیرات مصرف مواد مخدر خواهد شد.
در این حالت کوچک ترین محرک خارجی یا عدم اجابت خواسته های ایشان از سوی اطرافیان ممکن است آنها را به سمتی هدایت کند که دست به اعمال مجرمانه از قبیل قتل بزنند.
فرد در این وضعیت دچار ازهم گسیختگی روانی و اختلال شخصیت و نوعی نافرمانی روانی شده و جنون آنی به وی دست می دهد به طوری که وی دیگر متوجه رفتار و اعمال خود نیست و ممکن است در این شرایط دست به هرکاری بزند. کارهایی که به محض رفع حالت نشئگی متوجه می شود که تا چه اندازه اشتباه و نادرست بوده است.
البته این فرد در آن حالت اصولامتوجه رفتار خود نیست چون این ضمیر ناخودآگاهش است که وی را به سمت خشونت در اعمالی که او بدون چون و چرا پذیرفته سوق می دهد.
در جمع بندی نهایی باید گفت: مصرف مواد محرک یا مخدر زمینه ساز ارتکاب جرم نیست بلکه وقوع جرم ریشه در زمینه و بستر شخصیتی فرد دارد و مواد محرک تنها عامل تسریع بخش و تسهیل کننده این فرآیند است.
در واقع میل به انجام اعمال مجرمانه ریشه در عوامل مختلف دارد که به سبک زندگی، فرهنگ خانوادگی، سطح اقتصادی ، نوع آموزش، سن، سواد و فرهنگ حاکم بر زندگی فرد بستگی دارد. نویسنده: دکتر علی نجفی توانا- مدرس جرم شناسی
در واقع انسان برای ارتکاب جرم باید زمینه ها و بسترهای شخصیتی، روحی، روانی، فردی، خانوادگی و اجتماعی را داشته باشد و مراحل گذر از یک شخصیت سازگار به شخصیت نامتعادل در او فراهم شده باشد که در این صورت وقوع برخی حوادث یا وجود برخی عوامل ارتکاب جرم توسط فرد را آسان تر و سریع تر خواهد کرد.
بنابر اینکه تصور کنیم صرف استفاده از مواد مخدر یا محرک باعث ارتکاب جرایمی مانند قتل و ضرب و جرح و... می شود چندان علمی و قابل دفاع نیست. باید فرد چنانکه گفته شده از جهات فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و تربیتی آمادگی این کار را داشته باشد که در این صورت مصرف مواد مخدر به ویژه مواد محرک نظیر کوکایین، کراک، شیشه و هرویین می تواند موجب ایجاد سرعت در هدایت فرد به طرف ارتکاب جرم شود.
درباره جرایم مختلف مصرف مواد نقش عمده یی در تحریک افراد در قتل، ضرب و جرح و تجاوز به عنف دارد که این میزان بیشتر از جرایم مالی مانند کلاهبرداری یا سرقت است.
شرایط فعلی جامعه ما با بروز پارادوکس و گسست بین فرهنگ سنتی و فرهنگ پسامدرن ناشی از داده های فضای مجازی باعث تفریق بین نسل گذته و نسل امروز شده که نوعی بیگانگی را در بین جوانان رقم زده است.
این فاصله ای است که به نظر می رسید خانواده ها و جوانان نتوانسته اند آن را میان خود کم کنند در نتیجه احساس دایمی کمبود بین جوانان آنها را به سمت مصرف مواد مخدر سوق می دهد. مصرف مواد بدوا به عنوان نوعی مسکن و تعدیل کننده فشارها تلقی می شود اما به محض مصرف و تکرار آن غیر از نیاز روحی نیاز جسمی نیز به آن در فرد ایجاد شده و به تدریج شخصیت فرد و کنش ها و واکنش هایش به جای آنکه توان با عقلانیت و خرد جمعی باشد تابعی از تاثیرات مصرف مواد مخدر خواهد شد.
در این حالت کوچک ترین محرک خارجی یا عدم اجابت خواسته های ایشان از سوی اطرافیان ممکن است آنها را به سمتی هدایت کند که دست به اعمال مجرمانه از قبیل قتل بزنند.
فرد در این وضعیت دچار ازهم گسیختگی روانی و اختلال شخصیت و نوعی نافرمانی روانی شده و جنون آنی به وی دست می دهد به طوری که وی دیگر متوجه رفتار و اعمال خود نیست و ممکن است در این شرایط دست به هرکاری بزند. کارهایی که به محض رفع حالت نشئگی متوجه می شود که تا چه اندازه اشتباه و نادرست بوده است.
البته این فرد در آن حالت اصولامتوجه رفتار خود نیست چون این ضمیر ناخودآگاهش است که وی را به سمت خشونت در اعمالی که او بدون چون و چرا پذیرفته سوق می دهد.
در جمع بندی نهایی باید گفت: مصرف مواد محرک یا مخدر زمینه ساز ارتکاب جرم نیست بلکه وقوع جرم ریشه در زمینه و بستر شخصیتی فرد دارد و مواد محرک تنها عامل تسریع بخش و تسهیل کننده این فرآیند است.
در واقع میل به انجام اعمال مجرمانه ریشه در عوامل مختلف دارد که به سبک زندگی، فرهنگ خانوادگی، سطح اقتصادی ، نوع آموزش، سن، سواد و فرهنگ حاکم بر زندگی فرد بستگی دارد. نویسنده: دکتر علی نجفی توانا- مدرس جرم شناسی
دیدگاه خودتان را ارسال کنید